سیر از زمونه ام ، بر لب پیمونه ام
زمینه – شب 27 صفرالمظفر 1396
سیر از زمونه ام ، بر لب پیمونه ام
مادر مادر مادر
مادر ببین که من غریب خونه ام
مادر مادر مادر
میبینی بهارمو خزون
بیا که به دل تویی طبیب
از روزی که توی کوچه ها
افتادی بهم میگن غریب
تا حالا طاقت آوردم
کاشکی همونجا میمردم
جای تو سیلی میخوردم
کبود میشد صورت من
کمون میشد قامت من
تموم میشد حسرت من
... ای وای امون از غریبی ...
مادر تو خونمه ، الآن مهمونمه
زینب زینب زینب
تشتی برام بیار به لب این جونمه
زینب زینب زینب
داری میبینی تو لخت خون
گریه نکن اینجا خواهرم
اشک چشتو بذار واسه
کرب و بلا و برادرم
می بینی صد پاره پیکر
تو خاک و خون جسم بی سر
رو نیزه رأس برادر
میری اسارت به شامو
میخوری سنگ از رو بامو
می بینی بزم حرامو
... ای وای امون از غریبی ...
واقعا عالی ان شاءالله آقا جوادمقدم همیشه زیر سایه ی حضرت زهرا(ع)سلامت وسرزنده باشن