درسته که اسم ماها میون زائرا نبود
سنگین – اربعین حسینی 1393
درسته که اسم ماها میون زائرا نبود
درسته که رفتن همه ولی برا ما جا نبود
درسته که قد ماها هیچکس بی دست و پا نبود
مُردیم و چاره ای به جز گریه برای ما نبود
... آی کربلا نرفته ها بیاید با هم گریه کنیم ...
اون کار درستایی که دید رفیقاشون راهی شدن
تو رود سرخ اربعین افتادن و ماهی شدن
ما توی چاه موندیم اونا کبوتر چاهی شدن
چی از ما بر میاد به جز آه سحرگاهی شدن
... آی کربلا نرفته ها بیاید با هم گریه کنیم ...
حالا که جمع سوخته هاست کنایه گفتن روا نیست
گیرِ ما گیرِ نیته وگرنه مشکل ویزا نیست
باید بمیریم که برا ما جا توی کربلا نیست
حالا که راه بازه برا همه ولی برا ما نیست
... آی کربلا نرفته ها بیاید با هم گریه کنیم ...
ما موندیم و یک دل خون ، ما و خماری و جنون
ما این پا اون پا کردیم و قافله ی رفیقامون
دلو زدن به کربلا پا به پای صاحب زمون
رفتن و دریایی شدن ما شدیم اینجا روضه خون
... آی کربلا نرفته ها بیاید با هم گریه کنیم ...
این روزا حال و روز کربلا پُر از تاب و تبه
انگاری سنگ و چوب شهر گرم صدای نوای یا ربّه
چشم امام حسین به راه ، جون شهیدا به لبه
چون موقع شنیدن روضه ی بی بی زینبه
... آی کربلا نرفته ها بیاید با هم گریه کنیم ...