بساط تغزل فراهم کنید
سنگین – شهادت حضرت معصومه (س) 1389
بساط تغزل فراهم کنید
زِ حُسنت قد آینه خم کنید
چه کم گردد از تیغ گیسوی تو
که بار سر از گردنم کم کنید
به چشمان بی سو سهیلی کنی
به اهل جنون کار لیلی کنی
همه آرزویم بُوَد تا مرا
به زوار کویَت طُفیلی کنی
... تو ای مریم آل حیدر مدد ...
چو گل گر به رویم تبسم کنی
سرم رونمای رخ خُم کنی
دهم حق تو را ای دل از فرط عشق
به پیش خدا قبله را گم کنی
سفرنامه ی اشکم اَر بشنوی
مرا شور خاک ره قم کنی
تو ای بغض ابری به کنج حرم
به چشم تماشا تراکم کنی
... تو ای مریم آل حیدر مدد ...
جهان دار مردم فریبی شده
نصیب دل ما غریبی شده
میان همه دلربایان عرش
دلم مست لطف تو بی بی شده
نداند کسی مرز و حد شما
شکسته چرا سرو قد شما
زِ قلب من ای لاله ی فاطمه
برون کِی رود داغ جد شما
... تو ای مریم آل حیدر مدد ...
زِ هجر برادر دلت خسته شد
مدد شد اجل تا زِ غم رسته شد
نبودی ببینی که در کربلا
کِسان دست دُخت علی بسته شد
غم عشق را جز اجل چاره نیست
کدامین دل از هجرت آواره نیست
به بر گیر اینجا خدا را سپاس
که پیراهن دلبرت پاره نیست
... تو ای مریم آل حیدر مدد ...