ببار بارون ، ببار امشب ، ببار از ابر نگاه من
سنگین – جلسه هفتگی 1394/03/06
ببار بارون ، ببار امشب ، ببار از ابر نگاه من
کجایی تو کجایی تا ببینی این سوز و آه من
من آن بنده ی بی پناهم ، که سنگینه بار گناهم
خودت خوب میدونی عزیزم که من عاشقی روسیاهم
عزیز دل مهربونم ، دلت رو شکستم میدونم
ولی دستمو رد نکردی دوباره تو دادی امونم
من آلوده ی کار دنیا شدم
به دادم برس خیلی تنها شدم
... آقام آقام ، آقام آقام ، آقام آقام یوسف زهرا ...
گل زیبا ، گل نرگس ، گل همیشه بهار من
ببین آقا چه دلتنگم ، سر اومد صبر و قرار من
دعام اینه بارون بباره ، خبر از عزیزم بیاره
بیاد و بده از نگارم خبرهای تازه دوباره
به لبها سرودی نداره ، غم دیر و زودی نداره
شدم باعث این جدایی پشیمونی سودی نداره
کنار تو من غرق آرامشم
بمیرم برات این شده خواهشم
... آقام آقام ، آقام آقام ، آقام آقام یوسف زهرا ...
چو خوشه آقا نشستی تو به روی تخت ولی عهدی
غزل گفتن برات آقا همه مضمونش بیا مهدی
تو پاکی مثه نرگس و یاس ، دلت آسمونی پُر احساس
خاطر خواهته بس که زهرا عزیزی براش مثل عباس
رئوف و چقدر مهربونی ، بده جمکارانو نشونی
جهان انتظارت رو داره تو مهدی صاحب زمونی
علاج دل بی قرارم تویی
بیا ای عزیزم که یارم تویی
... آقام آقام ، آقام آقام ، آقام آقام یوسف زهرا ...