وقت نزول رحمت حق از سحاب شد
مدح خوانی – جلسه هفتگی 1393/12/06
ولادت حضرت زینب (سلام الله علیها)
وقت نزول رحمت حق از سحاب شد
یعنی که جام دیده ی ما پُر شراب شد
مستی ما به رتبه ی اعلی رسیده است
آنگونه که دل همه ی ما خراب شد
زهراترین ستاره ی زهرا طلوع کرد
نوری دمید و قبله گه آفتاب شد
بعد از طلوع مِهر رخش دل جلا گرفت
در ذره ذره های دلم انقلاب شد
امشب خدا برای علی حیدر آفرید
زیباترین دعای علی مستجاب شد
یک نیمه اش حسن شد و یک نیمه اش حسین
از شدت بزرگی اش عالیجناب شد
از بس که شأن و منزلتش پر بها بُوَد
وحی خدا به حضرت ختمی مَآب شد
آمد ندا که نام دل آراش زینب است
اینگونه شد که زینت بابا خطاب شد
قائم مقام فاطمه آمد ادب کنید
از او سعادت دو جهان را طلب کنید
ما از ازل گدای پریشان زینبیم
شکر خدا که ریزه خور خوان زینبیم
با یک دعای او همه عاشق شدیم و بس
یعنی که عاشقانه مسلمان زینبیم
ما را خرید و نوکر اربابمان نمود
ممنون لطف و بخشش و احسان زینبیم
با یک نگاه حیدری اش جذبمان نمود
ما قوم در به در همه سلمان زینبیم
حجب و حیای دختر حیدر زبانزد است
تا روز حشر ما همه حیران زینبیم
مثل خدیجه هستیِ خود را فدا نمود
مبهوت عزم راسخ و ایمان زینبیم
مانند مرد باشد اگر چه که خانم است
خون علی میان رگش در تلاطم است
هرگز کسی شبیه تو خواهر نبود و نیست
در آسمان عاطفه دختر نبود و نیست
دار و ندار تو همه وقف حسین بود
مانند تو به پای برادر نبود و نیست
حتی تو از عصاره ی جانت گذشته ای
در کربلا شبیه تو مادر نبود و نیست
بر شانه ی صبور تو بار رسالت است
مانند تو کسی که پیمبر نبود و نیست
در ذیل خطبه های فصیح تو گفته اند
اصلاً کسی شبیه تو حیدر نبود و نیست
شیوایی کلام تو را هیچکس نداشت
از ذوالفقار نطق تو خوشتر نبود و نیست
زینب شدی که زینت شیر خدا شوی
یعنی کسی شبیه تو زیور نبود و نیست
در دفتر ثنای تو ای یاس مریمی
این بس بُوَد که عالمه ی بی معلمی
هر دختری که دختر زهرا نمیشود
هر بانویی که زینب کبری نمیشود
دار و ندار حضرت حیدر ، مجلّله
جز تو که کسی زینت بابا نمیشود
وصف و مدیحت همه ی خاندانتان
در فهم و عقل ما به خدا جا نمیشود
پرونده ی زمین و زمان زیر دست توست
بی اذن تو که نامه ای امضاء نمیشود
صبر و ادب به پای تو قد خم نموده اند
این واژه ها بدون تو معنا نمیشود
دریا اگر مرکب و گلها قلم شوند
یک شمه ای از فضائلت انشاء نمیشود
عیسی به نام نامیِ تو میدهد شفاء
بیخود مقام او که مسیحا نمیشود
شأن و مقام حضرت مریم زِ مِهر توست
بی مِهر تو که بانوی دنیا نمیشود
صدیقه و زکیه و تندیس عفتی
تو گوهر مقدسه ی بحر عصمتی
ای بانویی که اسوه شدی بر ادیب ها
مدح و فضائل تو بُوَد از عجیب ها
با هر خطابه ی تو علی زنده میشود
مبهوت ذوالفقار کلامت خطیب ها
وقتی که با حسین خودت حرف میزنی
پیچیده میشود همه جا عطر سیب ها
ای یادگار فاطمه علیاء مخدره
زهرا نسب شدی که شوی از نجیب ها
وقتی که نام توست به دارو چه حاجت است
اصلاً نیاز نیست وجود طبیب ها
با نام تو تمامی حاجات ما رواست
ای بهترین تجلی اَمَن یُّجیب ها
طعم خوشی و طعم بلا را چشیده ای
ای مَحرَم تمام فراز و نشیب ها
در ظهر واقعه چه قَدَر غصه خورده ای
ای خواهر خمیده ی شیب الخضیب ها
بانو تو را برای حسین آفریده اند
گریه کنِ عزای حسین آفریده اند
ای یادگار فاطمه ، غم پرور حسین
هم خواهر حسینی و هم مادر حسین
هم پای او شدی و رهایش نکرده ای
حتی میان موج بلا یاور حسین
بار رسالت علوی روی دوش توست
با این حساب بوده ای پیغمبر حسین
چشم امید او به نماز شبت بُوَد
روح دعا و کعبه ی نیلوفر حسین
دیدی که نیزه ها همگی حلقه بسته اند
دور ضریح بی کفن پیکر حسین
حتی به روی نِی چه قَدَر خوب واضح است
آثار بوسه های تو بر حنجر حسین
در شام و کوفه بودی علمدار قافله
جانم فدای تو و همه ی لشکر حسین
اسلام با حضور تو ریشه دوانده است
عالم از این شهامت تو مات مانده است
زینب اگر نبود که زمزم نداشتیم
از ابر دیده که بارش نم نم نداشتیم
زینب اگر نبود دگر کعبه ای نبود
باور کنید روح دعا هم نداشتیم
زینب اگر نبود میان کتاب حق
جایی برای سوره ی مریم نداشتیم
زینب اگر نبود جهان کفر محض بود
نامی زِ دین حضرت خاتم نداشتیم
زینب اگر نبود دگر حیدری نبود
شیر نبرد خط مقدم نداشتیم
زینب اگر نبود علی فاطمه نداشت
آیینه ی نبی مکرم نداشتیم
زینب اگر نبود کرم زاده ای نبود
مثل حسن کریم دو عالم نداشتیم
زینب اگر نبود به دنباله ی حسین
جایی برای واژه ی جانم نداشتیم
زینب اگر نبود تلاطم نداشتیم
قطعاً برای شور و نوا دم نداشتیم
این حرف آخر است که امشب قلم نوشت
زینب اگر نبود محرم نداشتیم
شاعر : محمد فردوسی