مادر چرا چشمات یکی اشکه یکی خون
سنگین – شب دوم فاطمیه اول 1390
مادر چرا چشمات یکی اشکه یکی خون
هر وقت نگاهت میکنم هستی پریشون
چی به روزت اومده مادر
افتادی اینجوری تو بستر
ای ضربان قلب حیدر
لبخند رو لبهات تلخه و سرده
نگو که رفتن علاج درده
الهی زینب دورت بگرده
اشکاتو پاک از گونه نکردی
موهامو مادر شونه نکردی
چند روزه کار خونه نکردی
... مادر مرو ، مادر مرو مادر ...
هم سیلی هم لگد زدن به پهلوت
صورتت هم کبوده مثل دست و بازوت
زخمی شده همه وجودت
آتیش زدن به تار و پودت
فدای صورت کبودت
خونه حصار قافله بوده
خیلی شلوغ و ولوله بوده
خدایا مادر حامله بوده
اینجا نبردن بویی زِ احساس
پنجه کشیدن به صورت یاس
وقت جسارت کاش بودی عباس
... مادر مرو ، مادر مرو مادر ...
حالتو میبَره منو خرابه ی شام
رقیه انگاری گرفت از تو الهام
شبیه تو پهلوش شکسته
قنوت میگیره با دست خسته
همه وجودش به خون نشسته
گوشواره هاشو بردن به غارت
خیلی کتک خورد طول اسارت
به دختر تو میشه جسارت
با لب پاره از چوب خیزر
بزم شراب و دختر حیدر
سر حسینه بریده حنجر
... مادر مرو ، مادر مرو مادر ...