چشم گریون داره بی امون میباره
سنگین – شب چهارم فاطمیه دوم 1393
چشم گریون داره بی امون میباره
غرق در خون گوش و گوشواره ی پاره
خونِ لخته ، خیلی سخته ، این چه اقبال و چه بخته
پریده رنگ و روت چرا ، دستات میلرزه مادرم
حسرت شده برای من دست بکشی روی سرم
... مادر مرو ، مادر مرو ، مادر مرو ، مادر مرو ...
بیا بشکن سکوت سردتو مادر
بگو با من لااقل دردتو مادر
مهربونی ، خوب میدونی ، که دلم رو میسوزونی
الهی از روی سرم سایه ی مادر کم نشه
مادر نذار که خونمون غمکده ی ماتم بشه
... مادر مرو ، مادر مرو ، مادر مرو ، مادر مرو ...
توی آتیش من میدیدم چادرت سوخت
روی آتیش همه ی بال و پرت سوخت
روی آتیش یکی گفت که مادرت سوخت
کی میتونه ، بی بهونه ، گل یاسو بسوزونه
اون دست و سیلی مادرم صورتتو کرده کبود
هی دارم افسوس میخورم بابام علی پیشت نبود
... مادر مرو ، مادر مرو ، مادر مرو ، مادر مرو ...