آسیابت یک طرف ، افتاده بستر یک طرف
زمینه – ایام فاطمیه دوم 1394
آسیابت یک طرف ، افتاده بستر یک طرف
چادر تو یک طرف ، افتاده معجر یک طرف
هر چه اینجا هست و چشمان مرا خون کرده است
رنگ این دیوار خانه یک طرف ، در یک طرف
... وای مادر وای ، وای مادر وای ...
گاه و دلخونِ توییم و گاه دلخون پدر
وای و بابا یک طرف ، ای وای مادر یک طرف
مثل آن روزی که افتادی می افتد بر زمین
پیکر من یک طرف ، او یک طرف ، سر یک طرف
من چگونه پیرهن کهنه تن یارم کنم
غصه ی تو یک طرف ، داغ برادر یک طرف
من دو بوسه میزنم جای تو و جای خودم
زیر گردن یک طرف ، رگهای حنجر یک طرف
وای از آن لحظه که باید بنگرم
سر زِ روی نیزه افتاده ، پیکر یک طرف
وای از آن لحظه که میریزند و بین خیمه ها
گوشواره یک طرف ، خلخال و معجر یک طرف
... حسین ، حسین ، حسین ...