خونمون ماتم گرفته ، حجره هاشو غم گرفته
سنگین – ایام فاطمیه دوم 1394
خونمون ماتم گرفته ، حجره هاشو غم گرفته
داری راه میری و فضه دستتو محکم گرفته
غمت خون جگرم کرد ، منو خسته ترم کرد
شب بی سحرم کرد ، که بی همسفرم کرد
عدو بی پسرم کرد ، لگد رو کمرم زد
که زد بی پسرم کرد ، چه خاکی به سرم کرد
... فاطمه وای وای وای ، فاطمه وای وای وای ...
تو چشات بارون گرفته ، پیرهنت رو خون گرفته
سفره انداختی تو ایوون خونه بوی نون گرفته
بیا مادرِ خونه ، که نان آور خونه
رسیده در خونه ، دلش یکسره خونه
بیا خسته نگام کن ، نگاهی به امام کن
منو به اسم صدام کن ، بگو علی سلام کن
... فاطمه وای وای وای ، فاطمه وای وای وای ...
شهر نامردا مدینه ، من که قهرم با مدینه
سر درش رو مینویسم مقتل الزهرا مدینه
یادم میمونه بازوت ، گلم سینه ی مجروت
خراش زیر ابروت ، همین لرزش زانوت
در افتاده رو پهلوت ، چقدر رد شدن از روت
هنوز ماتم و مبهوت ، شدی راضی به تابوت
... فاطمه وای وای وای ، فاطمه وای وای وای ...