همین که خلق شدم از اضافی گِل تو
شعرخوانی – شب دوم فاطمیه اول 1397
همین که خلق شدم از اضافی گِل تو
خدا نوشت مرا تا همیشه سائل تو
همیشه دست به نقدم فدائیت بشوم
اگر چه این دل آلوده نیست قابل تو
تویی که آیینه ی رحمت خدا شده ای
نبوده رو به کسی بسته درب منزل تو
تویی جزیره ی امن نجات و کشتی ما
امیدش این شده میرسد به ساحل تو
کسی که عاشق نام علی و فاطمه است
چه خوب جای خودش را گشوده در دل تو
تمامی شعرا مانده اند در وصفت
کُمیت قافیه لَنگ است در مقابل تو
چه خوب و بد ، چه سیاه و سفید یکسان اند
که شامل همه ی ماست فیض کامل تو
همین که دیده خریدی تمام بدها را
امیدوار شفاعت شده است قاتل تو