با صدای مناجاتت شبا مادر بیدار میشم
زمینه – شب سوم فاطمیه اول 1397
با صدای مناجاتت شبا مادر بیدار میشم
اشکاتو وقتی میبینم دوباره بیقرار میشم
انگاری میبَری از خاطرتت درداتو هر شب
که میشه خرج همسایه دعاهای تو مرتب
یه کمم فکر ما باش واسه ی خودت دعا کن
سه ماهه داری میسوزی توی آتیش این تب
مادر مهربونی ، روح خونمونی
حرف رفتنو نزن خیلی تو جوونی
... واویلا واویلا ، واویلا واویلا ...
وقتی حالت رو میپرسم چرا مادر دمق میشی
پا میشی واسه دلگرمیم ولی زود بی رمق میشی
چرا گلبرگ گونت غرق شبنم میشه مادر
میدونم که یه روزی درد تو کم میشه مادر
یعنی میشه دوباره حال این خونه عوض شِه
یعنی میشه ببینم بسترت جمع میشه مادر
دنیامه نگاهت ، فدای روی ماهت
میسوزم با اشک و میسوزم با آهت
... واویلا واویلا ، واویلا واویلا ...
بذار دستت رو شونم وقتی که داری پا میشی
نفست بند میاد آخه هر دفعه جابجا میشی
میدونی وقتی افتادی زمین من چی کشیدم
تا ابد از جلو چشمام نمیره هر چی دیدم
همه دنیا خراب شد رو سرم اون لحظه ای که
تو زیر دست و پا بودی صداتو میشنیدم
وای از این زمونه ، دردام بی امونه
دردای دل من قد آسمونه
... واویلا واویلا ، واویلا واویلا ...