چرا تو مادر اینجوری بهونه ی کفن داری
زمینه – شب اول فاطمیه دوم 1396
چرا تو مادر اینجوری بهونه ی کفن داری
گریه و حرف پنهونی چند شبه با حسن داری
خدا کنه که خوب بشی زود ، زحمت میشه با دست کبود ، موی منو نزن شونه
اصلاً میریم از این مدینه ، الهی دخترت نبینه ، تابوتتو تو این خونه
بی تو از این زمونه سیرم ، شفاتو از خدا میگیرم ، یا که منم باهات میمیرم
... نرو نرو امید زینب ، نرو نرو امید زینب ...
منم و بغض بیتابی ، منم و گریه و ناله
بعد مصیبت کوچه نوبت داغ گوداله
تو میری میشی از ما جدا ، نمیبینم دیگه به خدا ، بعد تو رنگ آرامش
پریشونی برای حسین ، برای کربلای حسین ، پریشون لب خشکش
اسیر غصه ام غمینم ، چه روزایی بناست ببینم ، میون غربت صحرا
گریه میگی نکن نمیشه ، این کهنه پیرهن میکُشه ، زینبو روز عاشورا
چشمای من باید بباره ، آخه حسین کفن نداره
... نرو نرو امید زینب ، نرو نرو امید زینب ...