غم تو منو میکُشه زهرا مرو از خونه
واجبه که غسلت بدم تو حیاط خونه ولی
زمینه – شب دوم فاطمیه دوم 1396
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
واجبه که غسلت بدم تو حیاط خونه ولی
اونقده که بازوت کبود شده نمیتونه علی
اسماء بریز آب روان رو بدن زهرا ولی
ولی کمی آهسته تر که داره میمیره علی
علی رو تنها گذاشتی با روضه های مدینت
رسیده دستم به زخم عمیق بر روی سینت
حالا میفهمم که راز حسن تو کوچه چی بوده
رسیده دستم به جایی که از همین غم کبوده
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
کجا داری میری گلم شبونه و بی سر صدا
با خودت علی رو ببَر بانوی من ای باوفا
چرا نفست قطع شده ، صدات دیگه درنمیاد
پاشو حسنت رو بغل کن که مادرش رو میخواد
راحت بخواب ای عزیزم دیگه نداری تو دردی
با رفتنت از تو خونه علی رو بیچاره کردی
چجوری آروم بگیرم بدونت آروم جونم
خدا نگهدار تو ای بانوی قامت کمونم
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...
میچکه خون تازه ای از زیر تابوتت ولی
داره میمیره دخترت بیا نرو جون علی
پشت سر تابوت تو با دیده ی تر زینبت
چادر خاکیته سرش ، میزنه به سر زینبت
به زیر لب میگه زینب خدایا مادر جوونه
داره میره از تو خونه شبونه و مخفیونه
بشکنه دست مغیره چه خاکی بر این سرم کرد
با حمله ای وحشیونه به خونه بی مادرم کرد
... غم تو منو میکُشه زهرا ، مرو از خونه ...