دریای رحمتی ، آقای جنتی
دریای رحمتی ، آقای جنتی
کاشکی یک شب بگی بَه بَه چه هیئتی
دادی چه عزتی ، کردم چه طاعتی
که بردی اسممو گفتی که دعوتی
خیلی جا میتونستم باشم ولی از لطفت اینجام آقا
اینی که من هستم نوکرت مدیون بی بی زهرام آقا
... آقایی مولایی حسین ، تو اِبن الزهرایی حسین ...
حُبُکَ نِعمَتی ، قَبرُکَ قِبلَتی
داری چه خاکی و داری چه تربتی
از این هم صحبتی ، بردم چه لذتی
آقاجون برمیاد از ما چه خدمتی
برنگردونیم تو نااُمید خالیه خالی دستام آقام
اینی که من هستم نوکرت مدیون بی بی زهرام آقا
... آقایی مولایی حسین ، تو اِبن الزهرایی حسین ...
واللهِ میرسه آقا یه ساعتی
که غیر از بودنت نیست دیگه حاجتی
اون دم که پای من رو به قبله ست ولی
تو پیشم باشی جون میدم به راحتی
دیروز و امروزم با تو بود ، با تو باشه کاش فردام آقا
اینی که من هستم نوکرت مدیون بی بی زهرام آقا
... آقایی مولایی حسین ، تو اِبن الزهرایی حسین ...