توی لحظه های جدایی سر این سفره گداتم
زمینه – شب 29 صفرالمظفر 1397
توی لحظه های جدایی سر این سفره گداتم
داره جمع میشه با دستت دوباره سفره ی ماتم
یاد اون شبای روضه میباره بارونِ چشمام
الهی آقا به حق تو قبول شِه نوکری هام
دعا کن همیشه آقا توی روضه دم بگیرم
همیشه حسینی باشم و حسینی هم بمیرم
... مددی حضرت سلطان ، مددی حضرت سلطان ...
دلمو دوباره میدم پَر یه کبوترم همیشه
هیچ جا واسم آسمون مشهدالرضا نمیشه
میزنم آقا بهت رو ، بخرم ضامن آهو
آقا صحن حرمت رو میزنم با مژه جارو
اومدم توی حریمت میبینم رو درب و دیوار
ننوشته جایی آقا که نیاد عبد گنهکار
... مددی حضرت سلطان ، مددی حضرت سلطان ...
پناه دلای شکسته تویی ای امیر و سلطان
هر کی جا مونده رسیده توی کربلای ایران
میشکنه بغض گداتون ، دوباره میزنه بارون
روبرو پنجره فولاد میخونم اینو آقاجون
با همین چشای خیسم ، با همین دلِ گرفتم
یا امام رضا ببین که آقا کربلا نرفتم
... مددی حضرت سلطان ، مددی حضرت سلطان ...