نذر رسیدن شما ، جوونیِ سینه زنا
سنگین – جلسه هفتگی 1391/02/27
نذر رسیدن شما ، جوونیِ سینه زنا
بارون چشمامون واسه یه لحظه دیدن شما
چه شبهایی که منتظر به راه دیدنت شدم
راحت بگم تا بدونی پیر رسیدنت شدم
... یابن الحسن آقا بیا ، یابن الحسن آقا بیا ...
گوشه نشین جاده ها منتظر نگات شدم
تو آسمون بی کسی پرنده ی هوات شدم
تو سینه ی تک تک ما یه قاب عکس خالیه
دلخوشیمون از دیدنت یه تصویر خیالیه
... یابن الحسن آقا بیا ، یابن الحسن آقا بیا ...
تو پشت ابرا رفتی و نگاه ما به آسمون
فقط دعامون اینه که خدا آقا رو برسون
اگه بدیم و روسیاه به خوبی خودت ببخش
سراپا تقصیر و گناه به خوبی خودت ببخش
اگر به درد نمیخوریم کاشی زیر پات میشیم
به درد این هم نخوریم غلام نوکرات میشیم
... یابن الحسن آقا بیا ، یابن الحسن آقا بیا ...
عطر نفسهای شما کِی میپیچه تو کوچمون
کِی میشه زنده شَن همه گلای خشک باغچمون
وقتی صدای پای تو بپیچه تو گوش زمین
دوباره جون میگیره این سینه ی بیهوش زمین
... یابن الحسن آقا بیا ، یابن الحسن آقا بیا ...
بوی علی می وزد از غبار نعلین شما
مدینه بیقراره و مونده زیر دِین شما
اگه برا ما نمیای بیا برای فاطمه
پهلو شکسته مادرت بیا دوای فاطمه
... یابن الحسن آقا بیا ، یابن الحسن آقا بیا ...