تنگ غروبه بچه ها بیاید منو یاری بدید
سنگین – گلچین رمضان المبارک 1384
تنگ غروبه بچه ها بیاید منو یاری بدید
پاشید برای یتیما سفره ی افطاری بدید
دختر من چادرتو با اشک چشمت تر نکن
کُشتی منو با گریه هات مادر مادر مادر نکن
... بابا بابا ، بابا مرو مرو ...
زهر ستم کرده اثر چشام داره تار میبینه
چشای تاریک بابات باز در و دیوار میبینه
دختر من چادرتو با اشک چشمت تر نکن
کُشتی منو با گریه هات مادر مادر مادر نکن
... بابا بابا ، بابا مرو مرو ...
گریه نکن تا که بگم وصیتای آخرو
بریز میون کفنم خاک مزار مادرو
یاری کنید که پا بشم تو نفسای آخرم
مادرتون منتظره باید برم باید برم
چیزی نمونده تا بیام فاطمه جون کنار تو
تو اومدی و سر شده زمون انتظار تو
... بابا بابا ، بابا مرو مرو ...
چیزی نمونده تا بیام فاطمه جون کنار تو
تو اومدی و سر شده زمون انتظار تو
منتظرم بیا بشین ، بیا و زخممو ببین
بذار که یاریت بکنم تا که نیفتی رو زمین
شبیه اون روزایی که تو بودی بین بسترت
با پَر معجر میگیره اشک چشامو دخترت
وصیت کربلارو باید بگم تا بدونید
همه برن بیرون فقط حسین و عباس بمونید
ای گل نازنین ، شیر بچه ی اُم بنین
میخوام باهات حرف بزنم پیش برادرت بشین
اگه میخوای که شاد بشه دختر شاه عالمین
عباس من تو کربلا جون تو و جون حسین
وقتی چشات تیر میخوره حرف منو به یاد بیار
به جای دستات پسرم با زانوهات تیرو درار
... بابا بابا ، بابا مرو مرو ...
تو و کرب و بلا آن نور عینم
تو و آن جسم زخمی حسینم
تو و گودال و حلقومی بریده
تو و بوسه بر آن جسم دریده
تو و یک معجر خونی و پاره
تو و آن تکه های گوشواره
تو و در کوفه مهمانی گل من
طواف سنگ و پیشانی گل من
چرا اکنون به غم مأوا گرفتی
تو بالای سرم احیا گرفتی
رسیده بر مشمامم بوی زهرا
ببین شرمنده ام از روی زهرا
دل من تنگ است و بهر روی نیلی
که بینم بار دیگر جای سیلی
... واویلا واویلا ، آه و واویلا ...