کاش آنکه مرا عیب و ملامت میکرد
شور – شب 19 رمضان المبارک 1397
کاش آن که مرا عیب و ملامت میکرد
یک بار رخ تو را زیارت میکرد
دل موعظه میکرد که عاشق نشوم
دیوانه به دیوانه نصیحت میکرد
نَه مُلک زمین نَه آسمان میخواهم
نَه عیش بهشت جاودان میخواهم
دل را نبُوَد خواسته ای جز ساقی
هر چیز که خواست من همان میخواهم
آخر من و دل ترانه خوان تو شدیم
مرغ سر شاخ گل سِتان تو شدیم
ساقی به دو چشم مِی پرستت سوگند
دلداده ی زلف دل سِتان تو شدیم
... ارباب مرا دریاب (3) ، ارباب ...
عشق تو چه کرد با دل من ساقی
سوزاند تمام حاصل من ساقی
چشم سیهَ ت به یک نگه صیدم کرد
ابروی تو گشت قاتل من ساقی
از بس که به من شراب دادی ساقی
بنیاد مرا به آب دادی ساقی
دیدی که خراب در خرابم زِ چه رو
ساغر به منه خراب دادی ساقی
عشق تو چه کرد ساقیا با دل من
آتش زده ای به خرمن و حاصل من
در غمزه ی چشم مِی پرستت دیدم
ابروی کج تو میشود قاتل من
... ارباب مرا دریاب (3) ، ارباب ...