کبوتر که میپری تو حرم امام رضا
کبوتر که میپری تو حرم امام رضا
میخوری آب و دونه از کرم امام رضا
تو فضای حرما شبونه پرواز میکنی
با خودت میخونی و تمرین آواز میکنی
میدونی یه جایی هم کبوتراش گشنه میشن
سقاخونه نداره آب بخورن تشنه میشن
بال و پرهاشون همش خاکی میشه
دلاشون میسوزه افلاکی میشه
بقیعه یه دنیا درده ، مزار چهارتا مَرده
غربتش ما شیعه هارو به خدا دیوونه کرده
بقیعه نداره بارگاه ، میتابه شبا بهش ماه
دلگیره هوای اونجا هر کی دید فقط کشید آه
... آه و واویلا واویلا ، آه و واویلا واویلا ...
اینجایی که نداره یه خادم و یه زائری
اینجایی که نداره یه صحنی و یه زائری
اونجا که تاریکه و شمع و چراغی نداره
داره غصه از در و دیوار اونجا میباره
پنجرش حکم ضریحو داره و مقدسه
انگاری توی حصاره و شبیه قفسه
چی میشه زائر اون حرم بشیم
زائر آقای با کرم بشیم
خدا اون روزو بیاره ، بسازیم اونجا مناره
ببینیم امام حسن هم ضریح زیبایی داره
یا حسن عزیز زهرا ، آقای غریب و تنها
یه عنایتی به ما کن ببینیم اون روزو آقا
... یا حسن عزیز زهرا ، یا حسن عزیز زهرا ...