دیگه راحت شد حیدر از غم و غصه و درد
زمینه – شب 23 رمضان المبارک 1398
دیگه راحت شد حیدر از غم و غصه و درد
میشه مهمون زهرا با روی گلگلون و زرد
میره از خونه مولا مثل زهرا شبونه
میزبانش تو جنت مادر قد کمونه
شهادت مرتضاست ، شب یتیمی ماست
عزای شیر خداست ، دل نجف و کربلاست
شال عزا گردن حسینه و مجتباست
حضرت صاحب زمان امشبو صاحب عزاست
... علی علی جان علی ، علی علی جان علی ...
میره مردی که هر شب رو دوشش نون و خرما
میگرفت و میبردش در خونه یتیما
میره مردی که دردش رو میگفت با دل چاه
میکشید از ته دل همیشه ناله و آه
شهادت مرتضاست ، همونی که لافتاست
کشته به شمشیر کین درد آقا بی دواست
شال عزا گردن حسینه و مجتباست
حضرت صاحب زمان امشبو صاحب عزاست
... علی علی جان علی ، علی علی جان علی ...
شده تَر چشم زینب تو دلش غم نشسته
نمیتونه ببینه بابا فرقش شکسته
اما باید ببینه یه روزی توی گودال
یک بدن بی سر و تنی که میشه پامال
اونکه زیر دست و پاست ، پیکر ارباب ماست
سری که از تن جداست ذبیح کرب و بلاست
اونکه به سر میزنه خواهر خون خداست
اونکه خمه قامتش مادر مادر خون خداست
... حسین حسین ، جان حسین ...