از خویشتن دگر خبرم نیست یا حسین
شعرخوانی – شب دوم ایام مسلمیه 1398
از خویشتن دگر خبرم نیست یا حسین
جز کربلا در نظرم نیست یا حسین
مثل کبوتری که اسیر حوادث است
حتی توان به بال و پرم نیست یا حسین
از دوری ضریح تو میمیرم و خوشم
قهر تو هم به غیر کرم نیست یا حسین
هجران کشیده حرف مرا درک میکند
شیرین تر از هوای حرم نیست یا حسین
در روزگار هفت نَه هفتاد رنگ پَست
جز سایه ات به روی سرم نیست یا حسین
از هر کسی که فکر کنم خوبتر تویی
حتی به مهربانی ات پدرم نیست یا حسین
هر کس به قدر وسع خودش گریه (خرج) میکند
شرمنده ام که سیم و زرم نیست یا حسین
جز عشق ورزی به تو و بچه های تو
در این جهان دگر هنرم نیست یا حسین