میون بازارم اونم چه بازاری
میون بازارم اونم چه بازاری
دلم برات تنگه خودت خبر داری
ندارم از هیچکس توقع یاری
چه بی وفا بودن خودت خبر داری
تو کوچه ها کردم ازت طرفداری
سنگ جوابم شد خودت خبر داری
نامه نوشتم آقا ولی ازت شرمندم
رقیتو میبینم تا چشمامو میبندم
... نیا غریب مادر ، نیا غریب مادر ...
خون سرم میشه تو کوچه ها جاری
بازار قصابا خودت خبر داری
آهنگرا دارن چه روز پُر کاری
صحبتِ از جنگه خودت خبر داری
نبینم اون روزو سرت بشه قاری
رو نیزه ها آقا خودت خبر داری
نبینم اون روزی که تنت تو گودال میره
کنار جسم پاکت فاطمه از حال میره
... نیا غریب مادر ، نیا غریب مادر ...
اگه بری زینب نداره غمخواری
دستاشو میبندن خودت خبر داری
دیگه نمی مونه برات علمداری
خیمه میشه غارت خودت خبر داری
دختر کوچیکت نداره گوشواری
غروب عاشورا خودت خبر داری
وقتی به روی نیزه سر علمدار میشه
قسمت ناموس تو کوچه و بازار میشه
... نیا غریب مادر ، نیا غریب مادر ...
سلام درست این بیت به این شکل هست:
نبینم روز رو سرت بشه قاری/ رو نیزه ها آقا خودت خبر داری