دیدید اگر که یکسره در کنج خلوتیم
شعرخوانی - شب دوم محرم الحرام 1395
دیدید اگر که یکسره در کنج خلوتیم
غرق محبتیم ، به دنبال وصلتیم
هجران کشیده ایم گناهی نکرده ایم
از دوری نگار پُر از درد غربتیم
گیسوی یار بود که ما را اسیر کرد
لطفش مدام باد که ما بی لیاقتیم
سینه زنیم و یکسره معراج می رویم
سرمست بین مِیکده گرم عبادتیم
ما بی حسین معنی دیگر نمی دهیم
بی عشق یار تیره و تاریم ظلمتیم
لطف حسین بوده که درهم خریده است
لطف حسین بوده که مشمول رحمتیم
با یا حسین مُرده یمان زنده میشود
چون عاشقیم عارف و صاحب کرامتیم
ما را علی برای حسینش بزرگ کرد
از کودکی بزرگ شده بین هیئتیم
زهرا اجازه داد که ما گریه میکنیم
در بین روضه ها همه تحت عنایتیم
منسب چه منسبی همگی عبد زینبیم
ما نوکریم و تا به قیامت رعیتیم
در روز حشر که همه از همه فراری اند
ذیل نگاه عمه ی سادات راحتیم
شاعر : علی سپهری