کار اشقیا به انتها رسید
شور روضه ای - شب عاشورای محرم الحرام 1398
کار اشقیا به انتها رسید
بعد دقایقی که سرتو برید
پیام ذوالجناح به خیمه ها اومد
صدای ناله ای با سوز و آه اومد
علیکن بالفرار ، علیکن بالفرار
شهزاده ای بلند صدا میزد به جمع
فرار کنید آخه ریخت همه چی بهم
یه دختر یتیم با گریه میدوید
حرمله میدوید ، رقیه میدوید
لال شی زبون من به حیله میدوید
حرمله میدوید ، عقیله میدوید
بمیرم بهتره آخه چی بگم من از علیاء مخدره
بمیرم بهتره مگه همبازی یک بی حیا دختره
بمیرم بهتره یکی گوشواره ی دخترشو میبَره
چه بوی خونی و چه بوی دودیه
یه داداش علقمه ست یکی تو گودیه
صبور فاطمه چی به خدا میگه
این دفعه خواهرش داره با آه میگه
علیکن بالفرار ، علیکن بالفرار
خیمه آتیش گرفت ریز و درشت اگر
یه لشکری با یه قبیله در نبرد
صدای زینبه بیا منو بزن
سکینه جان سریع گوشوارتو بکن
موهای دختر بیتابو ول کنید
سپر منم فقط ربابو ول کنید
نخونم بهتره ماجرای معجرو ندونم بهتره
نخونم بهتره فکر کنم لال شِه دیگه زبونم بهتره
روضه سنگینه زبون قاصر
یا مظلوم بلا ناصر