بعضی وقتا مثلاً تو جمعه شبها
واحد - شب عاشورای محرم الحرام 1398
بعضی وقتها مثلاً تو جمعه شبها
میپره مرغ قلب من سمت کرب و بلا
انگار آقا تو شلوغی زائرها
یه صدایی میگه امشب میگه پاشو بیا
دارم میسوزم از غم دوری کرب و بلا
من که هنوز هم خاطره دارم آقا با شما
هر شب و روزم میگذره تو همین حال و هوا
آرزو دارم با رفقام شب جمعه بیام
تو که میدونی کم شده از تو یه چیزی بخوام
حاجتم اینه تو حرمِ تو بدم یه سلام
... حسین جانم ، حسین جانم ...
آروم آروم میخونم من زیر بارون
یاد شبهایی که میخوندم من از دل و جون
از کوچیکی یادمه که بابام میگفت
تا ابد پای اربابت نوکر باش و بمون
تازه میفهمم دست توئه رگ خواب دلم
واسه اینه که بدجوری تو تب و تابه دلم
چایی روضه شکر خدا مِی ناب دلم
بارون میباره شُرشُر بارون کرب و بلا
بازم دوباره همهمه میشه میاد یه صدا
این اربعین هم سینه زنم توی صحن شما
... حسین جانم ، حسین جانم ...
اشکای من میباره روی گونه هام
آخه دوست دارم که بیام سمت مرقد تو
توی دنیا روی عرش قلب زارم
چیو میتونم بذارم جای گنبد تو
خیلی دل خستم دست منم توی روضه بگیر
از عشقت مستم من میمیرم تو بگی که بمیر
نوکرت هستم چون که امیری و نعم الامیر
عاشقت میشن حتی مسیحی و کافر و گبر
واست میبارن هر شب جمعه شبیه یه ابر
فکری کن آقا واسه ی ما شب اول قبر
... حسین جانم ، حسین جانم ...