با اینکه من سه سالمه ، درد و غمام یه عالمه
زمینه – شهادت حضرت رقیه (سلام الله علیها) 1397
با اینکه من سه سالمه
درد و غمام یه عالمه
این زجر پست لعنتی
هر جا میرم دنبالمه
کف پاهام پُر آبله ست
دستام اسیر سلسله ست
هر جایی که رو میکنم
یا شمره و یا حرمله ست
بعد عمو بابا خیلی منو زدن
هم پای عمه جون سیلی منو زدن
توی بیابونا شدم اسیر گرگ
صورت من کوچیک دست عدو بزرگ
... یا اَبتا حسین ، یا اَبتا حسین ...
بابا سرم درد میکنه
بال و پرم درد میکنه
وقتی که گریه میکنم
چشم ترم درد میکنه
رو دامن من سر تو
قربون چشم تَر تو
از تنور خولی پست
سوخته بابا حنجر تو
زجر میکشم بابا از غصه بی عدد
خورده به جای من عمه جونم لگد
ببین که صورتم پُر از کبودیه
این یادگاری از دست یهودیه
... یا اَبتا حسین ، یا اَبتا حسین ...
از وقتی که اسیر شدم
از زندگانی سیر شدم
سربسته میگم بابا جون
تو بازارا حقیر شدم
نپرس که معجرم کجاست
نپرس گل سرم کجاست
فقط به من بگو بابا
آب آور حرم کجاست
به لباسای من خیلی میخندیدن
هی بچه شامیا جلوم میرقصیدن
زنجیری بود بابا به روی گردنم
هی دخترای شام مسخره کردنم
... یا اَبتا حسین ، یا اَبتا حسین ...