ما نمیشیم کم ارادت آخه نوکر تو هستیم
شور – شب سوم فاطمیه اول 1398
ما نمیشیم کم ارادت آخه نوکر تو هستیم
پا نمیشیم آخه تازه سر سفرتون نشستیم
آقای عزیزم اِنقدر نفسام میاد و میره
تا ان شاءالله بین روضت نفسم یه روز بگیره
سرو روی دست میگیریم به پای شما میذاریم
آخه ما سینه زنا یک آقا که بیشتر نداریم
جان باید هدیه به جانان بکنی
گریه بر سید عطشان بکنی
جونم آقا هدیه ی من به شما
ندیدم تو رد احسان بکنی
با یه چشم پُره اشک و با دلی که بیقراره
اومدم بگم که آقا کربلا میخوام دوباره
ببینم صحن شمارو انگاری بهشتو دیدم
برسم به کربلاتون من به آرزوم رسیدم
باید آقا قربون این عاشقای مبتلا رفت
میشه اینجا بود ولی با پای دل تا کربلا رفت
کاش نگاهی تو به این دل بکنی
منو هم نوکری قابل بکنی
دست خالیمو بهت نشون میدم
ندیدم تو رد سائل بکنی
از بقیه دل بریدم آخه دل به تو سپردم
تو دلِ شکسته خواستی همراه خودم آوردم
نَه فقط آقا دلِ من زار و محزون تو میشه
هر کی دیگه هم جای من بود آقا مجنون تو میشه
سینه زن اگر عزیزه غیرتش رو از تو داره
کربلا که عشقمونه تربتش رو از تو داره
روضه و خیمه و دربار حرم
دلمو نشونده تا درگاه حرم
دو رکعت نماز نافله بکن
روزی من تو سحرگاه حرم