وای از داغ مادر ، غم میباره از چشای حیدر
زمینه – شب سوم فاطمیه دوم 1398
وای از داغ مادر ، غم میباره از چشای حیدر
داره میسوزه در ، پس چی شد سفارش پیغمبر
چه روزا که با طعنه دل مارو آزردن
برا کشتن زهرا همه هیزم آوردن
عدوی حروم زاده درو میزنه ممتد
مادر پشت در رفت و صدای لگد اومد
آی یجوری زدن که نَمونه
آی خدا مادر من جوونه
... آی ننم وای ، ننم وای ، ننم وای ...
مادر با این لشکر ، میجنگه فقط به عشق حیدر
تنها مونده زهرا ، پس چی شد سفارش پیغمبر
واسه بیعت زوری دیدم حیدرو بردن
خدایا تو شاهد باش اینا خیلی نامردن
ای اَمَن یُّجیب من ببین که شدم مضطر
یه کاری بکن فضه در افتاده رو مادر
علی با چِش گریون میگفت فاطمه برگرد
حسن هی صدا میزد مغیره نزن نامرد
وای رو خاک افتاده نیمه جونه
وای خدا مادر من جوونه
... وای ننم وای ، ننم وای ، ننم وای ...
تنها و بی یاور ، افتادی رو خاک صحرا بی سر
زینب شد بی معجر ، پس چی شد سفارش پیغمبر
واسه درهم و دینار حسین منو کشتن
به دنیای بی مقدار حسین منو کشتن
چه دعوایی شد واسه سر تو پای نیزه
دیدم خولی گفت رأس حسین خیلی می اَرزه
امیر حرم پاشو همه خیمه غارت شد
برام گفتنش سخته به زنها جسارت شد
امید حرم پاشو حسینم به غارت رفت
ببین دختر حیدر برای اسارت رفت
وای کنار تن تو رسیدم
وای رگای گلوتو بوسیدم
وای مگه مادرت رو ندیدن
وای چرا پس سرت رو بریدن
وای امان از دل عمه زینب
وای یکی بی هوا زد به زینب
... وای حسین وای ، حسین وای (2) ...
شاعر : محمد آ سلیمی