یه حس رؤیایی ، یه حس دیرینه
زمینه – جلسه هفتگی 1398/11/23
یه حس رؤیایی ، یه حس دیرینه
زیارتت ارباب خدایی شیرینه
یه حس ناب مثل جنون ، مثه حرم دم اذون
این اربعین پای ضریح یادت نره قرارمون
عاشقتم که رو لبمه این یه دعا
کاش به ضریح تو برسه دست گدا
هیچ جا برای من نمیشه کرب و بلا
... عزیز زهرا ، جانم حسین ، جانم حسین ...
بازم مثه هر شب یه خواب خوب دیدم
یه خوابی که دارم به تو سلام میدم
دم حرم با یه سلام ، میگم فقط تورو میخوام
من از تو ممنونم آقا که زائر کرب و بلام
اون زائرتم که دیدنیه حال و هوام
حس میکنم اون لحظه ای که پایین پام
انگاری داری پاتو میذاری رو چشام
... عزیز زهرا ، جانم حسین ، جانم حسین ...
شبای دلتنگیم هوا نفس گیره
به یاد صحنت بغض گلومو میگیره
دارم گله از آسمون ، دم غروب وقت اذون
میباره و میده عذاب منو با خاطراتمون
نم نم بارون اشکامو پنهون میکنه
اما غمم رو خیلی فراوون میکنه
آخ که دل تنگ آدمو داغون میکنه
... عزیز زهرا ، جانم حسین ، جانم حسین ...
شاعر : فرید نادر علی