در چشمها باران رحمت را نگیر از ما
شعرخوانی – جلسه هفتگی 1398/12/07
در چشمها باران رحمت را نگیر از ما
این سجده ی بر روی تربت را نگیر از ما
هر چند ما کفران نعمت کرده ایم اما
این بار لطفی کن و نعمت را نگیر از ما
ما سربلند از امتحان بیرون نمی آییم
این اشک های بین هیئت را نگیر از ما
یک روز باید عشق را ثابت کنیم آقا
حالا که وقتش هست فرصت را نگیر از ما
یا لَیتنا کُنا مَعَک گفتیم آقا جان
لطفی کن و این آه حسرت را نگیر از ما
نوکر میان روضه ها همصحبت مولاست
این لحظه های گرم صحبت را نگیر از ما
ما سالها با اشک هامان زندگی کردیم
این سوز و آه و اشک و خلوت را نگیر از ما
شاعر : احمد ایرانی نسب