دوباره زبون میگیره از کینه ی این زمونه
زمینه – شهادت امام جعفر صادق (علیه السلام) 1398
دوباره زبون میگیره از کینه ی این زمونه
بین سینه غصشو جز خدا مگه کی میدونه
درداش بیشماره ، دل زارش بیقراره
شده تازه براش غصه ی دیرین دوباره
یاد تن بی سر و مادر و کوچه هاست
یاد آتیشِ در و حیدر و کربلاست
... آه و واویلتا ، آه و واویلتا ...
حُرمتشو مثل حیدر توی کوچه ها شکوندن
بدنشو پا برهنه سواره ها میکشوندن
با موی سپیده دم دیده تو دل شب
تا زمین میخوره میگه امون از دل زینب
یاد یه سه ساله دختر مدام جلو چشاش
پاهای پُر آبلش هی گِلَش خار پاش
... آه و واویلتا ، آه و واویلتا ...
شعله میکشه زبونه خونه شده قتلگاهش
زمزمه ای رو لبا و خیره به دره نگاهش
خونه پُره دود و یه حسود و دل مضطر
زیر لب داره آقا میگه زینب میگه مادر
میخونه با دلهره چادره زیر پاست
یا که یاد کربلا زینب و خیمه هاست
... آه و واویلتا ، آه و واویلتا ...
شاعر : محمدجواد حیدری