ای خاک بر سر دم و حالی که با تو نیست
ای خاک بر سر دم و حالی که با تو نیست
امید و عشق و شور و خیالی که با تو نیست
دنیای بی تو تنگ تر از قبر میشود
هرگز نخواستیم مجالی که با تو نیست
ما ریزه خوار سفره ی ارباب عالمیم
فقر است و زجر مال و منالی که با تو نیست
نابرده رنج گنج به ما داده ای حسین
بیهوده گفته اند مثالی که با تو نیست
ما در هوای کوی تو پرواز میکنیم
ای کاش بشکند پر و بالی که با تو نیست
ما بی تو پا به جنت الاعلاء نمی نهیم
عین حرام باشد حلالی که با تو نیست