مدینه غم داره ، دلم عزاداره
مدینه غم داره ، دلم عزاداره
داغ بقیع کرده دلم رو صد پاره
خسته تر از خسته ، با قلبی بشکسته
یکی داره روضه میخونه آهسته
چقده گریه داره سکوت شبهای مدینه
دوباره پیکری سوخت تو شعله های زهر کینه
دوباره تازه شد روضه های مدینه
روضه ای که رقم خورد به دست زمونه
یکی به در لگد زد دوباره در افتاد
دوباره آتیش افتاد به جون یه خونه
امون ای دل ، امون ای دل
بسوز ای دل ، بسوز ای دل
غریب و تنها بود ، اسیر غمها بود
تو شعله ها خیلی شبیه زهرا بود
گل شقایق رو ، قرآن ناطق رو
تو کوچه میبردن امام صادق رو
شیخ الائمه رو پا برهنه توی کوچه بردن
حال خراب مارو به دست روضه ها سپردن
تو دل شب کشوندن غریبونه ای وای
اونم یه پیرمرد که پاهاش جون نداره
بمیرم و نبینم زمین خوردنش رو
حق داره توی کوچه نفس کم بیاره
امون ای دل ، امون ای دل
بسوز ای دل ، بسوز ای دل
چقدر غریبونه ، موهاش پریشونه
چه روضه ای داره تو کوچه میخونه
دلش هوایی شد ، چه ماجرایی شد
تو کوچه ها قلبش کرب و بلایی شد
دلش به یاد روضه شبیه خیمه ها میسوزه
همراه آه و نالش داره عرش خدا میسوزه
با نفس شکستش داره دم میگیره
تو کوچه ها میخونه حسین جان حسین جان
رو صورتش میریزه شبیه ستاره
اشکای دونه دونه حسین جان حسین جان
امون ای دل ، امون ای دل
بسوز ای دل ، بسوز ای دل