یه زیارت زیر بارون ، یه نگاه از دم ایوون
یه زیارت زیر بارون ، یه نگاه از دم ایوون
سرتو بالا بگیری بگی اربابمو قربون
این همه خوبی رو خوبای خدا یه جا ندیدن
همه ی دنیارو گشتن مثل کربلا ندیدن
میگن اصحاب تو یک لحظه تورو رها نکردن
تو نشون دادی بهشتو ولی اعتنا نکردن
سلامٌ علی وارث الانبیاء
سلامٌ علی ساکن کربلا
همه رو میخری درهم ، زیر این بیرق و پرچم
چه قَدَر بهم میاد این شال مشکی محرم
شاید هم با دستای خودت پیرهن سیاه پوشیدم
خوش بحالم که از این خیمه به خیمه گاه رسیدم
پیرهن عزامو پوشیدم و با گریه دویدم
توی بازار نجف پارچه ی مشکیشو خریدم
اجازه بده اربعین باز آقا
پیاده بیام از نجف کربلا
دلمو هیئت آوردم ، دست زینبت سپردم
تو شدی دوای دردم من به درد تو نخوردم
منی که به هیچی غیر علمت تکیه نکردم
منی که جایی به جز تو روضه ها گریه نکردم
با لباس نوکری تو خونت اومدم به قرآن
با لباس نوکری هم میرم از دنیا حسین جان
من از کودکی عاشقت بوده ام
قبولم نما گرچه آلوده ام
من از کودکی نوکرت بوده ام
گدای تو و مادرت بوده ام
شاعر : محمد اسداللّهی