شکوه اسم قشنگی ست مانده در گوشم
شعرخوانی - شب دوم محرم الحرام 1399
شکوه اسم قشنگی ست مانده در گوشم
که بعد از این همه مدت نشد فراموشم
مرا ببخش سر از پا نمیشناسم اگر
من از شنیدن نام حسین مدهوشم
شبیه دفعه ی اول که مادرم پوشاند
محرم است و دوباره سیاه میپوشم
نبوده دست خود من دعای مادرم است
اگر که باب جز از هیئتی نمی جوشم
شراب و باده و ساغر حلال مردم من
برای مستی از این چای روضه مینوشم
چه لذتیست فراتر از اینکه لحظه ی مرگ
حسین فاطمه آید کشد در آغوشم
اگر هزار برابر بلا ببارد باز
برای بحث عزاداری تو میکوشم