کاشکی یکی بود تورو به یه جرعه آب مهمون کنه
سنگین - شب هفتم محرم الحرام 1399
کاشکی یکی بود تورو به یه جرعه آب مهمون کنه
فکر نمیکردم حرمله اینطور منو حیرون کنه
باباتو بین حرم و معرکه سرگردون کنه
چشم انتظاره مادرت رباب
بی طاقته دم حرم
تورو به خیمه ببرم
دیدی چی اومد به سرم
باشه علی راحت بگیر بخواب
دلم شکست فدا سرت
اگه بپرسه مادرت
میگم که خوابه پسرت
... آه علی اصغر ، علی اصغر (2) ...
میترسم از لحظه ای که دم غروب غوغا کنن
برای غارت حرم دور حرم دعوا کنن
نیزه توی خاک بزنن تن تورو پیدا کنن
به سرنیزه میبندن سرتو
میریزه خون از حنجرت
همش دعای مادرت
نیفته از نیزه سرت
نگاه کن اشکای خواهرتو
تو بغلش پیراهنت
میخونه وقت رفتنت
داداشی تشنه کشتنت
... آه علی اصغر ، علی اصغر (2) ...
گرفتمت به روی دست بارون خجالت بکشه
حتی فرات خجالت از این لب و صورت بکشه
بابات برا یه قطره آب اومده منت بکشه
به سرنیزه میبندن سرتو
میریزه خون از حنجرت
همش دعای مادرت
نیفته از نیزه سرت
نگاه کن اشکای خواهرتو
تو بغلش پیراهنت
میخونه وقت رفتنت
داداشی تشنه کشتنت
... آه علی اصغر ، علی اصغر (2) ...