غریبم من غریب مادرم
غریبم من غریب مادرم
غریبم از حسین غریب ترم
میسوزم تو آتیش همسرم
غریبم من حرم ندارمو
ندارم من زائر کنارمو
یه شمع حتی روی مزارمو
غریبم من مزارمو ببینید
کریمم من به کرمم بنازید
غریبم من در میام از غریبی
زمانی که برام حرم بسازید
یه روز میشی صاحب یه حرم زیبا آقا
حرمی که گلدسته و گنبدشه از طلا
... غریب آقام یا حسن ...
غریبم من غریب خونه ام
یه عمره که سیر از زمونه ام
غم کوچه شده بهونه ام
غریبم من غریب کوچه هام
هنوز داره میلرزه دست و پام
نمیدید کاش اون صحنه رو چشام
نشد باشم سپر برای مادر
که میسوزم یه عمر به پای مادر
تو هم باشی به جای من میسوزی
میسوزی تا بشی فدای مادر
حالا به زهر کینه حاجت روا شدم
خدارو شکر برای مادر فدا شدم
... غریب آقام یا حسن ...
غریبم من با غربت آشنام
غریبم من مثل علی بابام
فقط زهره حالا دیگه دوام
غریبم من غریب تر از غریب
ندارم من دیگه صبر و شکیب
خوشه حالم میرسم به حبیب
بیا مادر آتیش گرفته جونم
داره تو تشت میریزه لخت خونم
نبین زینب سخته برات ببینی
یه روز میشه سرِ جدا میبینی
میشه نبینی خواهر من نگران تواَم
میبینی شمر و خنجر من نگران تواَم
... غریب آقام یا حسین ...
شاعر : امیرحسین سلطانی