تو بگو بمیر میمیرم برات
شور – ظهر اربعین حسینی 1399
تو بگو بمیر میمیرم برات
اصلاً هر چی که بگی رو چِشَم
آره من مریض عشقم حسین
کاشکی تو حرم قرنطینه شَم
من که نوکری نکردم برات
اگه دلخوری ازم روم سیاه
میگن اینجا مرزا بسته ست حسین
با پای دلم میام کربلا
دوری سنگه دل من مثل یه شیشه
من بیام تو حرمت مگه چی میشه
دیگه تا به کِی بگم دوری و دوستی
دل عاشق آقا حرف سرش نمیشه
رؤیام عکسای طریقه
رؤیامو ازم گرفتن
دنیام بودش حرم تو
دنیامو ازم گرفتن
... اربابم حسین زهرا ...
توی ذهنم پُر شده یا حسین
سؤالای بی جواب زیاد
عرب و عجم که فرقی نداشت
چرا آقا ماهارو راه نداد
گناهام زیاده آقا درست
ولی اشکامم ببین جاریه
هِی نمک به زخم این دل نپاش
زخم دوری بدجوری کاریه
اگه اون زیارتِ آخر ما بود
اگه قسمتم نشد صحن علمدار
سال دیگه اربعین زنده نبودم
کنار خودت یه جا واسم نگه دار
دلخوشیم فقط حرم بود
این رسمش نبود به والله
آره من بدم میدونم
با خوبا خوش باشی آقا
... اربابم حسین زهرا ...
شاعر : حسین عیدی