یه غصه تو قلبم نشسته تا ابد
زمینه – شب 28 صفرالمظفر 1399
یه غصه تو قلبم نشسته تا ابد
به پیش چشمامه یه خاطرات بد
نرفته از یادم که مادرو میزد
یه کوچه ی تنگ و یه قوم بی وفا
یه مرد دل سنگ و یه سیلی بی هوا
غم و عذابی که نداره انتها
خواب هر شبم اینه تورو خدا نزن
علت تبم اینه تورو خدا نزن
... یا حسن ، حسن جانم ...
غرورمو له کرد یه بی حیای پست
همون که دستای بابای مارو بست
شبیه گوشواره دل منم شکست
مگه چی بود آخه گناه مادرم
کبوده رو گونه نمیشه باورم
تو کوچه افتاده جلو چِش ترم
گریه مو درآورده صدای گریه هاش
پاشو راه بیا مادر بیا یواش یواش
... یا حسن ، حسن جانم ...
یه تشت پُر خونه جلو چشای من
همیشه تاریکه دیگه روزای من
رمق نمونده هیچ تو دست و پای من
برادرا جمعن کنار بسترم
ولی پریشونم برای دلبرم
دوباره گریونم برای خواهرم
عاقبت توی گودال حسینو میبَرن
آخرش با چند ضربه سرش رو میبُرن
... یا حسین ، حسین جانم ...