عطر و بوی یاس می آید وطن آماده باش
عطر و بوی یاس می آید وطن آماده باش
لشکری غواص می آید وطن آماده باش
حُرمت دستان بسته همره این کاروان
حضرت عباس می آید وطن آماده باش
سرشماری میکنم حالا صد و هفتاد و پنج
شاخه شاخه میرسد گلها صد و هفتاد و پنج
جسم ها پُر خاک و لب ها پُر تَرَک
تشنه برگشتند از دریا صد و هفتاد و پنج
عاشقی یعنی غریبانه سر و جان باختن
دسته جمعی مرد و مردانه سر و جان باختن
عاشقی یعنی که بی یاور اسارت رفتن و
دور شمع حق چو پروانه سر و جان باختن
دست بسته روبروی هم نفس ها قطع شد
زنده در زیر زمین کم کم نفس ها قطع شد
هیچ یک از کشتگان دستی نزد پایی نزد
در گلو خاک آمد و در دم نفس ها قطع شد