پُر گل شده باغ سینه ام ، دلتنگ صحن آئینه ام
سنگین – شهادت حضرت معصومه (سلام الله علیها) 1386
پُر گل شده باغ سینه ام
دلتنگ صحن آئینه ام
بنما ترحم ، ملیکه ی قم
یا بنت موسی اُخت الرضا
ای خواهر سلطان غریبان
ای دختر شاه بی کسان
بی بی هوای صحن تو سازد
آسوده حال دلواپسان
... یا فاطمه ، یا معصومه ...
دل در وجودم چون خُم شده
آواره ی شهر قم شده
من خسته حالم ، بشکسته بالم
یا بنت موسی اُخت الرضا
بی بی خراب و خُرد و خمارم
از کوی خود در به در مکن
بی بی گرفتار هجر یارم
آئینه را خون جگر مکن
... یا فاطمه ، یا معصومه ...
با دیدن گنبد طلا
گل میکند داغ کربلا
دل زیر دِین است
یاد حسین است
یا بنت موسی اُخت الرضا
با یاد تو صبر داغ زینب
شعله به جان و دلم زند
او دیده از تل زینبیه
یارش چگونه جان میکَند
... یا فاطمه ، یا معصومه ...
هجر برادر صبرت رُبود
اما نشد صورتت کبود
گشتی پریشان ، از هجر سلطان
یا بنت موسی اُخت الرضا
در دشت کرب و بلا نبودی
بینی سر نیزه رأس شاه
زد خصم وحشی با تازیانه
بر جسم اطفال بی گناه
... یا زینبا ، یا زینبا ...