شیرین تر از این شیوه ی غارتگری ات نیست
شیرین تر از این شیوه ی غارتگری ات نیست
فریاد که دلخواه تر از دلبری ات نیست
ای معجزه ی دامن زهرا به نگاهت
پیداست دلی همچو دل مادری ات نیست
هنگام حدیث است بخوان سلسلة العشق
تا خلق نویسند تکی ، دیگری ات نیست
من آمده ام سجده کنم اوج بگیرم
گفتند که جانبخش تر از پادری ات نیست
ای آب و هوای دل من با حرمت گرم
ای ناز نفس های خداوند دمت گرم
سوگند سر کعبه به دامان تو باشد
صد چله دل قبله چراغان تو باشد
من بچه ی آهویم و دنبال تو هستم
آقا به دلم حق بده حیران تو باشد
این خطه اگر سبز و رفیع است و خدایی
اصلاً نه عجیب است که ایران تو باشد
جبریل اگر بال و پرش سایه ی عرش است
بر روی سرش سایه ی ایوان تو باشد
من را ببر از خانه به مِیخانه ترم کن
دستی سر گیسو زده دیوانه ترم کن
شاعر : حسن لطفی