تصور کن تو همین لحظه که زیر این علم هستی
تصور کن
تو همین لحظه که زیر این علم هستی
ببینی مهمون شاه با کرم هستی
تو حرم هستی ، تو حرم هستی
تصور کن
یه شب جمعه تو جمع زائرا باشی
تو شلوغیا و تو برو بیا باشی
کربلا باشی ، کربلا باشی
خوبه فکرش هم خوبه
گنبد و یه پرچم و هوای بارونی
خوبه فکرش هم خوبه
ببینی تو حرمش دوباره مهمونی
روایت میگه کَمَن زارالله
ان شاءالله صحن اباعبدالله
چشم ببند و حرم شاهو ببین
اُدخلوها بسلامٍ آمنین
دوسِت دارم
واسه ی اینه همش دور و برت هستم
خیلی وقته که گدای مادرت هستم
نوکرت هستم ، نوکرت هستم
دوسِت دارم
از کجا آوردی تو این همه زیبایی
آخه تو قشنگترین تصویر دنیایی
خیلی آقایی ، خیلی آقایی
دارم عشقتو دارم
چی از این بهتر آقا که عاشقت هستم
دارم عشقتو دارم
جون مادرت بگو که لایقت هستم
به تو دل دادم چی از این بهتر
فقط کربلا پناه نوکر
چشم ببند و حرم شاهو ببین
اُدخلوها بسلامٍ آمنین
چقدر خوبه
همه جا منو به روضه ی تو میشناسن
اونایی که نوکر حضرت عباسن
به تو حساسن ، به تو حساسن
چقدر خوبه
بین روضه مست بوی نرگسم آقا
اینجا که میام کنار عابسم آقا
مخلصم آقا ، مخلصم آقا
عشقه ماتمت عشقه
جون بدم تو کربلات من از غمت عشقه
عشقه پرچمت عشقه
توی کل سال فقط محرمت عشقه
نم چشمای ترم کربلا
من از تو میخوام حرم کربلا
چشم ببند و حرم شاهو ببین
اُدخلوها بسلامٍ آمنین
شاعر : میلاد قبایی