جات خالیه خیلی کنارم این دم آخری داداشم
جات خالیه خیلی کنارم این دم آخری داداشی
دلم میخواست آخر عمری کنار بسترم تو باشی
کاش بودی میدیدی چی سر خواهرت اومده
کاش بودی میدیدی که شده دنیا برام غمکده
کاش بودی میدیدی که چقدر حال و روزم بده
یه سال و نیمه بیقرارم
گریه و زاری شده کارم
شبارو تا به صبح بیدارم
... حسین من غربب مادر ...
تو رفتی و بعد تو داداش دنیا روی سرم خراب شد
نبودی تا ببینی زینب چطوری ذره ذره آب شد
رفتی و شدم راویِ ماجرای کرب و بلا
رفتی و شدم همسفر رأس تو روی نیزه ها
رفتی و شدم در به در کوفه و شام بلا
یه سال و نیمه تو عذابم
از غم تو سینه کبابم
روضه خون طفل ربابم
... حسین من غربب مادر ...
چه روزای سختی رو داشتم وقتی که تو قافله بودم
کی باورش میشه که داداش همسفر حرمله بودم
چی بگم من از مصیبایی که شده قسمتم
چی بگم من از لحظه ای که شکسته شد حُرمتم
چی بگم من از لحظه ای که خمیده شد قامتم
یه سال و نیمه آزگاره
چشام داره برات میباره
دلم هوای تورو داره
... حسین من غربب مادر ...