کاروان ها یک به یک رفتند سوی کربلا
شعرخوانی – شب چهارم محرم الحرام 1400 هیئت پیشوا
کاروان ها یک به یک رفتند سوی کربلا
دیدی آخر ماند بر دل آرزوی کربلا
همچو یاران خمینی در میان خاک و خون
کِی شود جانم بگیرد رنگ و بوی کربلا
حاضرم بود و نبودم را بگیری در عوض
یک دو جرعه مِی بنوشم از سبوی کربلا
باز من شبهای جمعه قبله را گم میکنم
باز میخوانم نمازم را بسوی کربلا
هم صفا و منا در آرزوی تربتش
کعبه گیرد آبرو از آبروی کربلا