حسین میبینی تنهامو ، نگاهی کن به اشکامو
حسین میبینی تنهامو
نگاهی کن به اشکامو
به سوز و آه طفلان
حسین جانم ، حسین جان
میبینم پیرهنت نیست که
حسین چیزی تنت نیست که
آوردم چادرم رو
که بندازم به روی تو
فدای آبروی تو
نگاه کن دلهرم رو
بهم پیچیده موی تو
من اینجا روبروی تو
دارم میمیرم از درد
زدن صدها نفر نیزه
یکی با زور سرنیزه
تنت رو زیر و رو کرد
گلوی تو پُر از زخمه
عدوی تو چه بیرحمه
بهت آب هم نمیدن
شنیدم حرف بد میزد
به پهلوت هم لگد میزد
میدونم که پُر از دردی
حرم رو دیگه گم کردی
دیگه جونی نداری
نگات دلواپس خیمه
نباشی بی کسه خیمه
میدونم بیقراری
بمیرم با لب تشنه
شدی آماده ی دِشنه
جلو چشمای خواهر
همین که میبُره خنجر
ولی نمیبرُه خنجر
یکی این لحظه ی آخر
میگه غریب مادر
... مظلوم یا اباعبدالله ...
بمیرم ای پناه من
سرت پیش نگاه من
جدا شد ای برادر
لبت آبو صدا میزد
هنوزم دست و پا میزد
تن زخمیِ بی سر
تنت تو دست قاتل ها
حرم موند و اراذل ها
دویدن توی صحرا
همه با من کتک خوردن
دو سه تا بچه هم مردن
به زیر پای اسبا
... مظلوم یا اباعبدالله ...
شاعر : محمد اسداللّهی