اگه بد و روسیاه اومدم
زمینه – شب 20 رمضان المبارک 1400
اگه بد و روسیاه اومدم
یا با دلی پُر گناه اومدم
به امید اینکه از کرمت
بدی منو باز پناه اومدم
تویی که خبر داری ازم
که چی کارا کردم با خودم
همه درا روم بسته شده
واسه همین اینجا اومدم
با هزار و یک امید و آرزو به این در اومدم
حالا که شدم مهمون سفرت نکنی یه وقت ردم
بیا و همین ماه رمضونی کاری کن آدم شم
کاری مگه جز گریه و زاری منه دلخون بلدم
همیشه محبت از تو ، دل بی لیاقت از من
همیشه تو خوبی کردی عوضش خجالت از من
... اَلعفو اَلعفو یا کریم و یا رحمان ...
... اَلعفو اَلعفو یا غفور و یا سبحان ...
یعنی میشه دل صفا بگیره
رنگ تورو ای خدا بگیره
یعنی میشه این بی سر و پا
یه روزی تو کربلا بمیره
منی که تو هر نفس زدنم
به یاد شَه بی کفنم
همه دلخوشیم فقط اینه
تو غم حسین سینه زنم
تویی که گذاشتی تو دلم مهر و محبت حسین
تویی که عجین کردی سرشتمو با تربت حسین
آخه چطوری دلِ تو میاد تو حسرت بمونم
منی که جونم در میره واسه ی زیارت حسین
همیشه محبت از تو ، دل بی لیاقت از من
همیشه تو خوبی کردی عوضش خجالت از من
... اَلعفو اَلعفو یا کریم و یا رحمان ...
... اَلعفو اَلعفو یا غفور و یا سبحان ...
شاعر : حسین خدادی