ارض و سماء باز نوحه خونه
زمینه – شب 22 رمضان المبارک 1400
ارض و سماء باز نوحه خونه
حال ملائک پریشونه
فرق علی غرق توی خونه
شد کوفه بی تاب ، اشک مهتاب
غرقِ توی خون شده مسجد و محراب
علی بی جون میره از حال
چشم مجتبی حسین شده پُر از آب
میگه حیدر که حسن جان برو و زینبو دریاب
... امون ای دل ، امون ای دل ...
سی ساله بی تاب شده حیدر
خیره شده باز به سوی در
مهمونه امشب پیش مادر
هر روزی صد بار ، در و دیوار
به یادش میاره اون روزو دوباره
که لگد زد ، زد و بد زد
جوری که اشک علی رو دربیاره
بعد اون روز علی دیگه لحظه ای آروم نداره
... امون ای دل ، امون ای دل ...
چند روزه زینب نگرونه
فصل نگاهش که خزونه
دیگه بی بابا نمی تونه
باز دل زینب ، دل پُر تب
میگیره بهونه ی حیدرو هر شب
کار خونه ، دونه دونه
کمکش میان ملائک مقرب
آخه میخواد لباسای حیدرو کنه مرتب
... امون ای دل ، امون ای دل ...