دوباره چشامو دریا کردم
شور – شب 4 صفرالمظفر 1400
دوباره چشامو دریا کردم
با گناه خودم رو رسوا کردم
تو امید اول و آخرمی
من رو تو خیلی حساب وا کردم
اگه از تو دور بشم میمیرم
توی روضه هات بزن زنجیرم
کارمو خودت درست کن آقا
به خودت قسم که بدجور گیرم
گیر نوئه کارم ، ای بهترین یارم
هر چی تو زندگیم دارم من از دعات دارم
مشتاق دیدارم ، خیلی دوسِت دارم
کاش توی کربلات بگم خوابم یا بیدارم
حسرت من زیارته ، دعا به زیر قبته
بردن اسمت یا حسین عبادته
کرب و بلات یه نعمته ، تربت تو غنیمته
شفا تو خاک کربلاست روایته
... جانم حسین ، جانم حسین ...
یه نگاه کن به دل آشوبم
من به نوکری تو منصوبم
بیا و سرم ضرر کن آقا
میدونم که جنس نامرغوبم
دنیا کابوسامو تعبیر میکنه
حال نوکرت رو دلگیر میکنه
تاوان کدوم بدی دلتنگیه
دوری از یار آدمو پیر میکنه
عمریه سربارم ، به تو بدهکارم
شرمندم اربابم از این ادا و اطوارم
ببین گرفتارم ، گره ست توی کارم
مشکلمو حل کن خودت آقاجون این بارم
دلم عجیب تنگه برات ، جوونیم هم بشه فدات
الهی من قربون اون صحن و سرات
قربون اون کبوترات ، اون خادمای باصفات
لک زده این دل واسه ی کرب و بلات
... جانم حسین ، جانم حسین ...
ببین از غمت دارم میبارم
من از این دوری آقا بیزارم
خوبا که خوبن منو یادت نره
به خدا منه بد هم دل دارم
برا تو نکردم آخر کاری
اگه راهم ندی بازم حق داری
حالمو ببین خرابه ارباب
خسته ام از دوری اجباری
نگات اسیرم کرد ، دعات امیرم کرد
سپید شدن آقا موهام دوری چه پیرم کرد
زندگی سیرم کرد ، بهونه گیرم کرد
درگیر دنیا شدم و دنیا حقیرم کرد
پیچیده اینجا بوی سیب ، یه حس زیبا و عجیب
میخوام دوبار فدات بشم مثل حبیب
به قلب عاشقا طبیب ، برات بمیرم ای غریب
بمیره مادرت برات شیب الخضیب
... جانم حسین ، جانم حسین ...
شاعر : حسین عیدی