وقتی که آفریده خدایم برای تو
شعرخوانی – شب دوم فاطمیه اول 1400
وقتی که آفریده خدایم برای تو
سنگ چه را به سینه زنم جز ولای تو
با مادرم به روز ازل عهد بسته ایم
تا اینکه جان کنیم علی جان فدای تو
لعنت بر آن کسی که بُوَد دشمن شما
لعنت بر آن کسی که بدزدد ردای تو
من با کسی برادر دینی نمیشوم
اِلا کسی که جان بدهد در هوای تو
من پایبند وحدتی هستم که تا ابد
باشد رضای فاطمه باشد رضای تو
از گرگ غیر بغض و جفا انتظار نیست
قربان آن مرام سگ با وفای تو
پای دل تمام غلامان نشسته ای
من در گمان اینکه نشستم به پای تو